
اشتغال و بیکاری از جمله موضوعات اساسی اقتصاد هر کشوری است که مبنای توسعهیافتگی به حساب میآید. اقتصاددانان برای بررسی وضعیت یک جامعه از ۲ شاخص نرخ بیکاری و نرخ مشارکت اقتصادی استفاده میکنند. این دو شاخص ارتباط تنگاتنگی با هم دارند چراکه نرخ مشارکت اقتصادی نشاندهنده این است که چند درصد از جمعیت در سن کار جامعه، فعال هستند.
جمعیت فعال نیز شامل شاغلان و افراد بیکار میشود بنابراین این ۲ شاخص از لحاظ علم اقتصاد ارتباط ماهیتی با یکدیگر و تاثیر مستقیم بر رشد و رونق اقتصاد دارند. در آبان ماه امسال ساسان تاجگردون، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان فارس از افزایش نرخ مشارکت اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری این استان سخن گفته است.
چرا بهبود اقتصادی در زندگی مردم ملموس نیست؟
براساس صحبتهای وی «در سال ۹۴ نرخ بیکاری استان فارس ۱۲.۱ درصد و نرخ مشارکت اقتصادی ۳۷.۵ درصد بود که در سال ۹۵ نرخ بیکاری فارس به ۱۱.۴ درصد و نرخ مشارکت اقتصادی به ۳۹.۴ درصد رسید. در فصل بهار امسال نرخ بیکاری استان فارس ۹.۸ و نرخ مشارکت اقتصادی ۴۰.۴ درصد و در فصل تابستان نیز نرخ بیکاری ۱۰.۴ درصد و نرخ مشارکت اقتصادی ۴۱ درصد اعلام شده است».
براساس ارتباط ماهیتی که در علم اقتصاد میان نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری وجود دارد، افزایش مشارکت و کاهش بیکاری باید منجر به رشد اقتصاد و بهبود آن شود اما گزارشهای میدانی از سطح شهر شیراز نشان میدهد که چنین نیست.
کسبه شیراز در تشریح وضعیت موجود اصطلاح « بازار خوابیده است» را به کار میبرند. آقای کریمی که فروشنده لوازم بهداشتی و آرایشی است، در گفتوگو با تسنیم میگوید: «در یکی دو سال اخیر بازار به کل خوابیده است و رونق سابق را ندارد». به گفته وی گران شدن اجناس سبب شده که مغازهدار هم نتواند اجناس مغازهاش را تامین کند چه رسد به خریدار!
این وضعیت در دیگر شغلها نیز دیده میشود، خانم موسوی که سالهاست در زمینه فروش چادر و روسری فعالیت دارد، میگوید: وضعیت فروش به گونهای بد شده که مجبور شدم تعداد فروشندهها را کم کنم.
وضعیت اقتصادی بر خانوادهها نیز فشار وارد کرده به گونهای که بسیاری از خانوادهها از گرانی کالاهای اساسی زندگی شکایت دارند. کافی ست در جمعهای خانوادگی یا مکانهای عمومی صحبت از گران شدن یک کالا شود، آنجاست که همه شرکتکنندگان در آن جمع به گرانی و مشکلاتی که به وجود آورده است، اشاره میکنند.
نمونه دیگر آن گلایه و شکایت جوانان از بیکاری موجود و تذکرات مداوم ائمه جمعه برای رفع بیکاری است. اما یک سوال؛ چرا با وجود اینکه آمارها نشان از بهبود فضای اقتصاد دارند اما این امر در زندگی مردم احساس نمیشود. به عبارتی چرا مردم نمیتوانند این بهبود آماری را در زندگی روزمره خود لمس کنند.
خطای آمار و تحلیلهای متفاوت از اقتصاد
عباس عباسی، رئیس بخش مدیریت دانشگاه شیراز در گفتوگو با تسنیم به جواب این چرا پرداخت. به گفته وی ارتباط بین نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری و تاثیر بر رشد اقتصادی از ۲ جنبه ماهیتی و آماری قابل بحث است.
وی میگوید: از جنبه ماهیتی این ارتباط باید به شکل منطقی وجود داشته باشد، یعنی اگر افزایش نرخ مشارکت با کاهش نرخ بیکاری همراه باشد باید رشد اقتصادی قابل لمس باشد اما وقتی این امر محقق نمیشود به لحاظ آماری شک و تردیدهایی دارد که برخاسته از ذات آمار و محاسبات ریاضی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز این موضوع را با نحوه محاسبه نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری توضیح میدهد. «فرمول نرخ مشارکت اقتصادی به این شکل است که جمعیت فعال بر جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر جامعه تقسیم میشود.
به عبارت سادهتر نسبت جمعیت فعال ( شاغل و بیکار) بر جمعیت در سن کار، نرخ مشارکت اقتصادی را مشخص میکند. وقتی نرخ مشارکت اقتصادی افزایش پیدا میکند به لحاظ ریاضی یا مخرج کسر کاهش پیدا کرده که جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر است یا صورت کسر که جمعیت فعال است، بیشتر شده است.
اگر مخرج کسر کم شود، یعنی جمعیت در سن کار کاهش پیدا کرده است اما در محاسبه ریاضی مشخص نمیشود که این کاهش از جمعیت فعال بوده یا جمعیتی که تاثیری در اقتصاد ندارند. اگر فرض بر این باشد که صورت کسر، جمعیت فعال، زیاد شده باشد باز هم سوال ایجاد میشود که تعداد بیکاران زیاد شده یا شاغلان».
با این تفاسیر دادههای آماری ممکن است که افزایش نرخ مشارکت اقتصادی را نشان دهند اما تاثیری نیز در جامعه و بهبود اوضاع اقتصادی نداشته باشد.
عباسی درباره نرخ بیکاری نیز معتقد به همین اشتباهات آماری و خطای ریاضیاتی است. وی میگوید: نرخ بیکاری حاصل تقسیم جمعیت بیکار بر جمعیت فعال است.
در نرخ بیکاری باید جمعیت فعال زیاد شود تا نرخ بیکاری کاهش پیدا کند اگر زیاد شدن جمعیت فعال حاصل افزایش بیکاران باشد صورت کسر هم زیاد میشود و بنابر محاسبات ریاضی وقتی صورت و مخرج کسر بزرگتر از یک، به یک اندازه رشد کنند کل کسر کاهش پیدا میکند».
جعبههای سیاه آمار
نکته دیگری که این استاد دانشگاه مطرح میکند، عدم توجه به اشتغال موقت یا دائم در آمارگیری است. وی میگوید:« با این نرخ بیکاری ۱۰.۴ درصد اعلام شده یعنی حدود ۱۷۰ هزار بیکار در استان فارس داریم و حدود ۹۰ درصد جمعیت شاغل هستند. در صورتی که طبق فرمولها اگر جوانی در زمان آمارگیری به طور موقت هم شاغل باشد، جز جمعیت شاغل به حساب میآید هر چند از نظر جامعه شاغل محسوب نمیشود».
نکته دیگری که عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز مطرح میکند این است که آمار تابستان قابل مقایسه با آمار سال نیست چراکه تحرکات فصلی متفاوت است و هر فصل باید با خودش مقایسه شود.
به گفته وی برای مقایسه باید سال ۹۴ و ۹۵ را با هم مقایسه کرد که وضعیت استان فارس به لحاظ محاسباتی تغییرات مثبتی را نشان میدهد که این تغییرات حاصل یک رشد بوده است اما با دلایلی که عرض شد، جای شک و تردید است.
عباسی با تاکید بر اینکه این خطا حاصل محاسبات ریاضی است نه اینکه به عمد رخ داده باشد، میگوید: به همین دلیل جامعه، آمارگیران و سیاستمداران تحلیلهای متفاوتی از آمار بیکاری، اشتغال و نرخ مشارکت اقتصادی دارند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز معتقد است در روشهای آماری جعبههای سیاه زیادی وجود دارد که هر چند عمدی نیست اما سبب تحلیل اشتباه میشود.
با این اوصاف زمانی میتوان به آمارهای افزایش نرخ مشارکت اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری استناد کرد که بهبود وضعیت اقتصادی در جامعه نمود پیدا کند و مردم بتوانند این بهبود را در زندگی لمس کنند.
گزارش از حلیمه زارع - خبرگزاری تسنیم دفتر فارس
قوانین دیدگاه